مليسانفس مامان وبابامليسانفس مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

ملیسا دختر دوست داشتني مامان

تولد چهارسالگي نفسم

سلام دختر گلم خلاصه امسال تونستم برات يه جشن تولد بزرگ بگيرم هرچند امسال روز تولدت مصادف شده بود با سوم ماه رمضون وبايد به مهمونها افطاري ميدادم كلي كار بود كه سرم ريخته بود تزينات خونه يه طرف غذا درست كردن طرف ديگر ولي خداروشكر تونستم از عهده كارهام بربيام يه جشن خوب ويه خاطره خوب برات ثبت شد. بابت كادو تولدت ازت سوال كرديم كه چي دوست داري وتو گفتي يه قطار بزرگ من وحميد تصميم گرفتيم كه قطار را حميد بخره ومنم برات يه عروسك بزرگ كادوها تهيه شد وبه دور از چشم خانم خانما بايگاني گشت چهارشنبه شب كه مشغول تزيين خونه بوديم يهو ديدم صدام كردي مامان مامان بيا اين كادوها را ببين گفتم دست نزنيها اين كادوها براي بهاره (دخترخاله حميد)هست فرد...
22 خرداد 1395

كنجكاويهاي مليسا

سلام دختر گلم خداروشكر از اين مهدت خيلي راضي هستي وخيلي خوب با بچه ها ارتباط برقرار كردي معاشرتي بودي خيلي خيلي بيشتر معاشرتي شدي وقتي ميبريمت پارك سريع سعي ميكني با بچه ها سر صحبت را باز كني واول از همه اسمش را ميپرسي بعد اسم مامان وباباش را وجالبه سريع منو به دوستهاي پاركت نشون ميدي ميگي اين مامان فرخنده هستش يكبار منو نشون دادي واسمم را گفتي ظاهرا دوستت نديد بعد برگشتي گفتي اونهاش هموني كه صورتش را كرم ولبش را رژ زده آخه قربونت بشم اين چه طرز آشنايي هستش. توي مهدتون خاله مريم هموني كه براي بچه ها غذا درست ميكنه گاهي اوقات به شما حديث هم ياد ميده وهمون هفته اول اين حديث رابهت ياد داد: وكلوا واشربوا ولاتسرفوا (بخوريد و بي...
8 خرداد 1395
1